جوک


ضدپسر

برای خنده

 

مردان از دو نوع خارج نیستند;یا روی سرشان خالیست یا توی سرشان.

++++++++

چرا مردان زنان باهوش را دوست دارند؟

بخاطر اینکه دو قطب غیر همنام همدیگر را می ربایند.

++++++++

تنها دلیل وجود مردها برای چمن زنی و پنچر گیری اتومبیل است.

++++++++

مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ، ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. ( جان رابرت فاولز )

++++++++

زنان از مردان عاقلترند، چونکه کمتر میدانند و بیشتر میفهمند.

++++++++

مردها همه مانند هم هستند فقط چهره هایشان با هم فرق دارد تا بتوان آنها را از تشخیص داد .

++++++++

هیچ فکر کردی چرا خدا مرد را پیش از زن آفرید؟ خب معلومه پیش از آفریدن هر شاهکارییک چرکنویس هم لازمه .

++++++++

اگر زنان در مورد شخصیت مردان کمی نکته سنج باشند، هیچگاه تن به ازدواج نخواهند داد .

++++++++

بنی اسراییل 40 سال در بیابان سرگردان بودند . مردها حتی در آن زمان هم ، مسیر را نمی پرسیدند

++++++++

عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است.

++++++++

مرد نثر آفرینش است و زن شعر آن.

++++++++

بسیاری از مردان باهوش زن کودنی دارند ولی به ندرت زن باهوشی پیدا میشود که شوهر کودنی داشته باشد .

++++++++

هر زنی برای شناخت مردان کافیست یکی از آنها را خوب بشناسد ولی یک مرد حتی اگر با تمام زنها آشنا باشد یکی از آنها را هم خوب نمی شناسد.

++++++++

همه ی مردها بد نیستند. بدتر و بدترین هم دارند

++++++++

افکار مردان اوج میگیرد و بالا میرود، همسطح زنانی که با آنها معاشرت میکنند.

++++++++

بهترین مردان بزرگ، همواره بدترین شوهرانند.

++++++++

مردی بزرگ است که معایبش قابل شمارش باشد.

++++++++

اگر میخواهی فقط حرف کاری زده شود ، از مرد بخواه و اگر میخواهی آن کار انجام شود از زن بخواه.

++++++++

اگر در دنیا یک زن بد باشد، همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست.

++++++++

مردها، بچه هایی ریشو هستند.

++++++++

تنها یکی از 1000 مرد رهبر مردان دیگر می شود .999نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند.

++++++++

مردها خود را در رانندگی بسیار برتر از زنان می دانند در حالیکه آقایان 87% تصادفات رانندگی را مرتکب می شوند و شرکتهای بیمه از این که به زنها خسارت نمی پردازند سود بسیاری می برند.

++++++++

او (مرد) مانند خروسی بود که تصور میکرد خورشید به این دلیل طلوع میکند که قوقو لی قوقوی او را بشنود.

++++++++

من خواهان سه چیز در یک مرد هستم:ملاحت – شجاعت – وبلاهت.

++++++++

عاقلترین مردان دچار اشتباه شده اند و زنان آنها را فریفته اند ولی همچنان ادعا میکنند که زن عاقل نیست.

++++++++

مردها مثل نوزاد هستند..... توی اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشید

++++++++

مردها مثل ماشین چمن زنی هستند..... به سختی روشن میشن و راه میفتن , موقع کار کردن حسابی سروصدا راه می اندازند و نیمی از اوقات هم اصلا کار نمی کنند .

++++++++

زن خودش را خوشگل میکند چون خوب فهمیده که چشم مرد تکامل یافته تر از عقل اوست.

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:17 توسط کوثر | |

 

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم
سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به
وضوح حس می کردیم
می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه
زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم
هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو
گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که
دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر
تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس
راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد
گفتم:تو چی؟گفت:من؟


گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟
برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو
گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم
با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره
گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه

گفت:موافقم…فردا می ریم

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر
خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت
فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم
طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره
یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با
این حال به همدیگه اطمینان می دادیم
که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس
بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم
علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟ 

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از
ناراحتی بود…یا از
خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می
شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود…بهش
گفتم:علی…تو
چته؟چرا این جوری می کنی…؟
اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من
نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم
دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟
گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم
نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم اتاقو انتخاب کردم

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه
خودت…منم واسه خودم
دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده
دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود
درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون
توی نامه نوشت بودم
:
علی جان…سلام

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم
می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر
برام بی اهمیت بود که حاضر
بودم برگه رو همون جاپاره کنم
اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه

توی دادگاه منتظرتم 

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:14 توسط کوثر | |

 


قبل ازدواج وبعد ازدواج............

 

1-قبل از ازدواج:

 زن: دیگه نمیتونم منتظر بمونم

مرد:میخوایی از پیشت برم؟

زن: فکرشم نکن

مرد:منو دوست داری؟

زن: البته

مرد: تاحالا بهم دوروغ گفتی؟

زن: نه چرا این سوال میپرسی؟

مرد: منو مسافرت می بری؟

زن: مرتب

مرد: منو کتک میزنی؟

زن: به هیچ وجه

مرد:میتونم بهت اعتماد کنم؟

2-بعد از ازدواج:همین متن رو از پایین به بالا بخوانی

 

 

 
نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:14 توسط کوثر | |

 
در کتابی امده است که خداوند مردان را افرید برای نشان دادن قدرتش اما این با عقل اصلآ جور در نمی اید چون مردان هیچ قدرتی ندارند مخصوصآ در برابر اسلحه ی زنانه.
اما اگر بخواهی احساسی برخورد کنی می فهمی درست است (اما مردان قدیم) چون:


انها سبیل دارند از نوع در رفته و بلندش 
ریش دارند از نوع پر پشتش 
مو دارند از نوع فرفری و بلندش
هیکلی دارند بلا نسبت فیل(داداش کوچیکه و این حرفها)


شاید همه ی اینها نشان دهنده ی قدرت باشد اما خوووووووووووب در پسران امروزی که نگاه کنی: 


نشانی از ریش و سبیل نمی بینی 


ریششان را به دلیل مد سه تیغه میکنند وبه جای ان خطی میگذارند به نام خط ریش( ان هم برای این که مردم بفهمند اینها خانوم نیستند و مثلآ اقا تشریف دارند )


موهای فرفری هم از مد افتاده 

و به جای ان از وسایلی از قبیل کلاه گیس؛ سشوار ؛ ژل و کتیرا و ...... استفاده میکنند.(البته بعضی ها برای این که نشان دهند هنرمند هستند موهای خود را تا منتها الیه شانه ها یا کمر خود بلند میکنند .)
دیگر از ان هیکل و شکم خبری نیست چون تمامی پسران به باشگاه بدنسازی میروند و هر کدام به جای وانت پیکان که با ان کار کنند اسبی دارند که سوارش میشوند و موهای خود را بر باد میدهند.



زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا مکنی بنیادم 



پس این بر ما واضح و مبرهن است که وجود پسران ایه و قدرت خداوندی نیست پس این سوال بر همگان به وجود میاید که این موجودات جرا زنده هستند و همچنان نفس میکشند؟؟؟
ایا این همآن خشم و غضب خدا نیست؟ 
ایا این همان عذاب الهی نیست؟
چه عذابی از این بالاتر که پسری به دختری بگوید دوست دارم؟ 
این همانند انی است که عزراییل به فردی لبخند بزند و بگوید عزیزم بیا بغلم.

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:11 توسط کوثر | |

 



تا حالا اقایی رو دیدین در حال فکر کردن باشه ؟ ؟؟؟من که هر وقت دیدم این قدر خندیدیم که انگار خنده دار ترین جک دنیا را برام گفتن.
بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن با سبیلهاشون ور میرن و اونها را میکنن طوری که وقتی فکرشون تموم شد و خواستن راه برن میبینن تعادلشون به هم میخوره .
بعضی از اقایون وقتی می خوان فکر کنن دستشون رو میگیرن به دو طرف صورتشون وهی دستاشون رو بالا پایین میکنن مثل این که دارن صورتشونو میشورن طوریکه وقتی فکرشون تموم میشه صورتشون پوست انداخته وباید ۱۰۰۰۰ تا پماد خرجش کنن.
بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن تا منتها الیه انگشتانشان را داخل بینی فرو کرده و میچرخانند طوری که اشغالهای بینی که سهله؛مایه ی برون مغزی و درون مغزی هم میاد بیرون.
بعضی از اقایون وقتی فکر میکنن بدنشان به خارش میافتد از نوک انگشتان پا تا فرق سرشان که شپشها کیلو کیلو از ان میپرند بیرون.خلاصه اینکه کوره های روی پوستشون کنده میشن.

خلاصه اقایون با فکر کردناشون کارای خنده دار دیگه ای هم هست که انجام میدن اما چون میترسم روده تون از خنده بترکه فعلآ نمیگم .

فواید فکری در اقایان:به پوست اندازی ونظافتشان کمک میکند. در روحیه و اخلاقشان بسیار موثر است باعث ساکت شدن انها میشود برای اصلاح صورتشان مفید است.

نتیجه گیری اخلاقی:هر وقت احساس کردید مردی احتیاج به نظافت عمومی دارد به او سوژه ای برای فکر کردن بدهید.
استدلال ثابت شده این قضیه:
اقایان زیاد فکر میکنن اما هیچ وقت نتیجه نمی گیرند از فکرشان .
اقایان حرف زیاد میزنند ولی اهل عمل نیستند هیچ کدامشان.

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:9 توسط کوثر | |

 

 

دوران قبل از دانشگاه = حسرت 
قبول شدن در دانشگاه = صعود 
كنكور = گذرگاه كاماندارا 
دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه 
خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13 
بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها 
امتحان میان ترم = زنگ خطر 
امتحان پایان ترم = آوار 
لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها 
نمره امتحان = پرنده كوچك خوشبختی 
مسئولین دانشگاه = گرگها 
استادان = این گروه خشن 
اشپزخانه = خانه عنكبوت 
رستوران دانشگاه = پایگاه جهنمی 
پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر 
دانشجوی ا خراجی = مردی كه به زانو در امد 
دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید 
دانشجوی سال اولی = هالوی خوش شانس 
واحد گرفتن = جدال بر سر هیچ 
مدرك گرفتن = پرواز بر فراز آشیانه فاخته 
پاس كردن واحدها = آرزوهای بزرگ 
مرگ استادها = جلادها هم میمیرند 
محوطه چمن دانشگاه =حریم مهرورزی 
استاد راهنما = مرد نامرئی 
كمك هزینه = بر باد رفته 
درخواست دانشجویان = بگذار زندگی كنم 
برخورد استادان = زن بابا 
اتاق رئیس دانشگاه = كلبه وحشت 
شب امتحان = امشب اشكی میریزم 
تقلب در امتحان = راز بقا 
یادگیری = قله قاف 
دانشجوی معترض = پسر شجاع 
تربیت بدنی1 = راكی 
تربیت بدنی2 = راكی 
خاطرات استادها = اعترافات یك خلافكار 
انصراف = فرار از كولاك 
تصحیح ورقه امتحان = انتقام 
نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ 
شاگرد اول = مرد 6مبلیون دلاری 
آرزوی دانشجویان = زلزله بزرگ 
هیئت علمی = سامورا یی ها 
رئیس دانشگاه = دیكتاتور بزرگ 
رئیس اموزش = هزاردستان 
معاون اموزش = دزد دریایی 
برخورد مسئولین = كمیسر متهم میكند 
از دانشگاه تا خوابگاه = از كرخه تا راین
نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:59 توسط کوثر | |

 چه ذوق کرده

هه هه هه...........
نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:54 توسط کوثر | |

چشمک جزء تیک عصبیشه
هفته ای یک بار شکست عشقی میخوره
دوست داره طرف مال خودش باشه و خودش مال همه!

شباهت پسر خوب با پری دریایی:
هر دو از قدیم افسانه بودن!

تفاوت پسرا با مارمولک:
شوخی کردم بابا! پسرا هیچ تفاوتی با مارمولک ندارن!

شباهت پسرا با آگهی بازرگانی:
هر دو تبلیغی بیش نیستند!
گفته های هر دوشون بیش از شصت ثانیه دوام نداره!

شباهت پسرا با خط ایرانسل:
هر دو اعتبارشون زود تموم میشه!
جفتشون کلاسمون و اساسی پایین میارن! 

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:54 توسط کوثر | |

به شوهرتان بگوييد : ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي!

غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد : اينقدر بدم مياد از مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن!

براي تولد شوهرتان ، مسواک وخمير دندان کادو بگيريد و بگوييد که عزيزم اميدوارم صد سال زنده باشي و ديگه هيچوقت دهنت بوي گند نده!

از همسرتان معناي عشق را بپرسيد و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد و برايتان داستان هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد : ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه!

هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند که اين راز به گوشش نرسد!

هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد ، بگوييد : اِ ، پارک سر کوچه چه گلهاي قشنگي داره ! چرا کنديشون ؟

هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد : عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که در يک لحظه خر شدم و بله رو گفتم!

هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ، به طرز فجيعي از ته حلق بگوييد : هوووووووووووووووووق ! باز خودتو لوس کردی؟ آشغالها رو بردی بیرون؟

هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ، به او محل نگذاريد و برويد توي اتاقتان روزنامه بخوانيد!

هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد ، به بهانه تماشاي برنامه آشپزی سريع کانال را عوض نماييد!

دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد!

اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ، براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ، با دلخوري بگوييد : اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم حتما برام يه ماکسيما مي خريد!

هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است ، براي ضد حال زدن به او بگوييد : عزيزم ميدوني اگه الان مهريه ام رو مطالبه کنم بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟

هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد : عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نيست و حواست جمع کارته!

و هر وقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا ، شوهرتان تصميم به طلاق دادن شما گرفت ،  با چشماني پر از اشک به او بگوييد : منو ببخش عزيزم. و بعد از اينکه کاملاً خر شد ، عمل به توصيه هاي بالا را از نو تکرار نماييد!!!
 

نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:34 توسط کوثر | |

آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟
هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند
با هم مژه میزنند
با هم حرکت میکنند
با هم اشک میریزنند
باهم می بینند
با هم می خوابند
با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند


ولی وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزنه و دیگری نمیزنه !

نتیجه اخلاقی قضیه:


زنها توانائی قطع هر ارتباطی را دارند !
همچنین توانایی انجام هر کاری
 

نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:52 توسط کوثر | |

 


بدبختي هاي پسربودن : 

۱-پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر 

۲-پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن 

۳-پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی كه تحویلشون نمی گیرن 

۴-پسر بودن یعنی كادو خریدن برا … 

۵-پسر بودن یعنی جدیدا زیر ابرو برداشتن و پنكك زدن 

۶-پسر بودن یعنی تا كی مفت خوری می كنی 

۷-پسر بودن یعنی پس كی دفتر چه آماده به خدمت میگیری 

۸-پسر بودن یعنی به زور سیكل داشتن 

۹-پسر بودن یعنی بابا پس كی میری برام خواستگاری 

۱۰-پسر بودن یعنی مثل خر حمالی كردن 

۱۱-پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد 

۱۲-پسربودن یعنی چرا كار نمیكنی جون بكن دیگه 

۱۳-پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین كه… 
نوشته شده در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 19:2 توسط کوثر | |

 تذکر آيين نامه اى:

 

 ۱- از خوردن قلم پرهيز کنيد. ۲- از تا کردن٬ مخدوش کردن٬سابيدن٬ ليس

 زدن و موشک درست کردن پاسخنامه خودداری نماييد. ۳- کيک به تعداد لازم

 خريداری شده است٬ از گدا گشنه بازی پرهيز کنيد!  ۴- آماده! اکشن!!!

 

۱) کداميک از فرمايشات لقمان حکيم به فرزندش می باشد؟

الف) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست دارد.

 ب) فرزندم خداوند پرهيزکاران را دوست ندارد!

 ج) پدرسگ مگه من سر گنج نشستم؟

 د) شيرمو حلالت نمی کنم اگه يه بار ديگه اين پری ورپريده رو سوار ماشينت کنی!

 

۲) مرواريد خليج فارس؟

الف) کيش     ب)پيشته     ج) چخه     د) مااااوووو(صدای گربه بعد از دمپايی خوردن )

 

۳) بزرگترين هواپيمای مسافربری جهان؟

 الف) بوئينگ(Booing)      ب) بوئينگ کوچولو (Booing 345)  

ج) بوئينگ بزرگ(Booing707)      د) باز کن اون پنجره رو! خفه شديم از بوش !!

 

۴) خواننده ی ترک؟

الف) سيبيل کن  ب) سيبيل تراش   ج) ريش تراش  د) سه بيل و سه خاک انداز تراش (Mach 3)

 

۵) کداميک يک تيم اسپانيايی است؟

 الف) اتلتيکو بيل بااو

 ب) اتلتيکو کلنگ با من

 ج) اتلتيکو خاک انداز هم با من

 د) اتلتيکو! پس تو چه غلطی می کنی؟

 

۶) نامزد خوش خنده ی آخرين دوره رياست جمهوری؟

 الف) کرروبی     ب) کورپاک کنی     ج) کچل شويی     د) همه ی موارد!

 

 

۷) نژاد مردم ساکن کرواسی؟

الف) کروات     ب) پاپيون     ج) دستمال گردن     د) هيچکدام(يقه وطنی )

 

۸) کداميک جز خبرگزاريهای داخلی نيست؟

الف) ايلنا     ب) ايسنا     ج) خاله نسرين اينا     د) ای شرتی بزن پرس! (افتاد؟ )

 

۹) فوتباليست انگليسی؟

الف) اندی کول     ب) اندی زيربغل     ج) اندی سرشانه     د) اندی مرسی هيکل

 

۱۰) از سازهای موسيقی که همنشينی با مبتديان اين رشته توصيه نمی

شود؟

الف) ساکسيفون     ب) کوله پشتی سيفون     ج) چمدون سيفون     د) کيف پول سيفون

 

۱۱) بازيکن تيم ملی عربستان؟

 الف) احمد الدوساری     ب) حسن السه تبريز     ج) غضنفر الچهار قزوين     د) قلی ال اِن سانفرانسيسکو

 

۱۲) رئيس جمهور کو,چولوی روسيه؟  

الف) پوتين     ب) صندل     ج) دمپايی     د) نزن بابا  رفتم !!!

 

۱۳) .................. بى تو سردمه ؟

الف) بخارى       ب) پتو          ج) آرش     د) دى جى على گيتور !!

نوشته شده در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:30 توسط کوثر | |


Power By: LoxBlog.Com